كشتي ايران با اين همه قدمت و پيشينه روشن، متاسفانه مدتي است كه راه به خطا ميرود و اين البته منهاي عملكرد موفق كشتي فرنگي است كه با مديريت محمد بنا طي دو، سه سال اخير راهي متفاوت از كشتي آزاد در پيش گرفته است.
هر چند كه شايد مسوولان فدراسيون كشتي با 7 مدال طلاي كسب شده در بازيهاي آسيايي گوانگجو، خود را بر برج عاج ببينند و چندان انتقادها را برنتابند، اما از اين 7 طلا، 4 طلا توسط فرنگيكارها حاصل شد تا صرف موفقيت كاروان ايران در اين بازيها، نقاط ضعف كشتي چندان مورد توجه قرار نگيرد.
اصولا ايراد اساسي اين است كه با هر موفقيت نسبي، كشتي دلخوش شده و غافل از اين ميشود كه مهم موفقيت در مسابقات جهاني و صدالبته بازيهاي المپيك است كه متاسفانه اكنون دو دوره است در اين بازيها صاحب طلايي نميشويم و ترس از اين است كه با وضعيت فعلي و روندي كه در حال حاضر مورد توجه مسوولان است، ناكامي بزرگتري براي كشتي آزاد ايران در المپيك 2012 لندن رقم بخورد.
با كمال تاسف بايد عرض كنيم كه كشتي آزاد ما بعد از ناكامي بزرگ در بازيهاي المپيك 2008 پكن و با وجود تمام وعدهها براي جوانگرايي و پشتوانهسازي، تا به امروز مسير درستي را در پيش نگرفته و نتوانسته است چهرههاي مطرح و قابل اتكايي را به تيم ملي تحويل دهد.
بيشتر كساني كه امروز عضو تيم ملي هستند، يا محصول سالها قبل هستند يا اينكه عمر قهرمانيشان به پايان رسيده است.
در اين بين در تيم ملي نيز روي يك پاشنه چرخيده است تا بدون تفكر و برنامهريزي روشن و حساب شده، فرقي بين حضور در مسابقات بينالمللي مختلف گذاشته نشود و براساس آن بدنه تيم ملي كشتي آزاد ما بدون حضور پشتوانهها، نحيف و نحيفتر شود.
البته بيان اين مساله به هيچوجه ناديده گرفتن زحمات و تلاشهاي محمدرضا يزدانيخرم در مقام رئيس فدراسيون نيست، چون او به عنوان يك مدير ورزشي، نه خبره و اهل فن كشتي، طي اين سالها كوشيده است همه گونه امكانات و موقعيت را براي موفقيت كشتيگيران به وجود آورد، اما ايراد اصلي متوجه به اصطلاح كساني است كه بيش از منافع ملي كشتي، به منافع شخصي خود فكر ميكنند.
اين عده يا ميخواهند مدام در سفرهاي برونمرزي كشتي باشند يا چون حضور ديگران ميتواند دايره نفوذ آنان را در تيم ملي محدود كند، به هر دري تا امروز زدهاند تا حضور ديگران را سد كنند كه متاسفانه اين سياست سوالبرانگيز و خودخواهانه، امروز به آنجا منجر شده كه گرداگرد كشتي آزاد ما، مردان فني قوي كمتري حضور دارند.
در نظر بگيريد كه از پيامدهاي اين سياستهاي غلط در كشتي است كه شأن و جايگاه مسابقات قهرماني ايران، روز به روز تحليل رفته و از آن به عنوان مسابقاتي بيخاصيت و بدون كيفيت فني ياد ميشود.
در همين مسابقات قهرماني كشور كه چند روز پيش به ميزباني تهران در سالن شهداي هفتم تير برگزار شد ، جهت دلخوشي نيز يك پديده عرضاندام نكرد تا وضعيت بغرنج كشتي آزاد ما بيش از پيش خود را نشان دهد.
باز از سياستهاي غلط حاكم در كشتي است كه ليگ كشتي تنها براي پركردن تقويم فدراسيون برگزار ميشود، بدون آن كه اصولا هدفي بر برگزاري اين رقابتها مترتب باشد و بتواند باري را از دوش كشتي ايران بردارد.
در اين رقابتها كه از ديروز آغاز شد، پيش از شروع دو تيم كنار كشيدند،ضمن آنكه اصولا در كشتي فرنگي تنها 3 تيم در ميدان حاضرند كه قطعا ديگر اسم آنرا نميتوان ليگ گذاشت.
بي شك در كشتي ايران اگر ميخواهيم به اهداف بزرگ برسيم و همچنان به عنوان ورزش اول به جلو حركت كنيم، بايد تفكرات بزرگ داشت و ميادين بزرگ جهاني و المپيك را مورد توجه قرار داد و به حداقلها هم راضي نشد.
به طور طبيعي كشتي آزاد ما زماني ميتواند ادعا كند كه موفق بوده تا در المپيك لندن دست به كار بزرگي زده و حداقل دو، سه مدال طلا را به ورزش ايران تقديم كند، چه در غير اين صورت و تعريف شدن هدفهاي كوچك براي كشتي، نميتوان مدعي بود كه راه را درست رفتهايم.
بايد توجه نمود كه همين ليگ را نيز ميتوان مثل دهه 60 و 70 پرثمر برگزار كرد؛ ليگي كه در آن استعدادها به جوشش و خروش درآمده و از دروازه آن به تيم ملي برسند.
درست مثل زماني كه امثال دبيرها، حيدريها و جديديها با صيقل خوردن در عرصه ليگ، جوهره وجودي خود را شكوفا ساخته و به بزرگي در كشتي دنيا رسيدند.
حجتالله اكبرآبادي
دبير گروه ورزش